ایداایدا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 3 روز سن داره

دختر گلم آیدا

باز هم دلتنگی

چه سخت است از صبر گفتن و دلجویی دادن وقتی که لحظه هایت همیشه با درد آمیخته شده است. چه سخت است امید بستن به فرداهای دور از انتظار وقتی که تنها، درد مرهم زخم هایت باشد. میدانم چقدر سخت است وقتی صبرت را به ازای روزها تحمل رنج از دست می دهی و میدانم چه سخت است وقتی ناله های لحظه های تنهاییت را با شانه های بی کسی شب تقسیم می کنی تا حرمت اشک های پاکت را مقابل هر کس نشکنی. آری، چه سخت است موعظه وقتی که هیچکس دردت را نمی فهمد و هیچکس نمی تواند تسکین دهنده دل خرابت باشد...                             نمی دانم چه ...
31 خرداد 1392

این روزها خیلی دلتنگ و نگرانم

  من بیشتر وقتها آدمی بوده ام که از خودم کمتر حرف زده ام. یعنی کمتر پیش آمده که بنشینم با یک دوست یا آشنا و بگویم که حالم خوب نیست، بگویم که دلم تنگ شده است، بگویم که از وضعیتم بیزارم، بگویم که ... بیشتر در پاسخ سوال چطوری؟ یا چه کار می کنی این روزها؟ به جواب «خوبم، خداروشکر» اکتفا کرده ام و گاه تمام حال واقعی ام را در پس همین یک جمله چنان ماهرانه پنهان کرده ام که کسی حتی شک نکند در رو به راهی همه ابعاد زندگی ام. حالا اما مدتی است که فکر میکنم باید از احوالات درونی با کسانی حرف زد، وگر نه ممکن است در زندان درون آنقدر بمانند که ابعادی نامتناسب بیایند. آنچنان نامتناسب که روزی به خود بیایی و حس کنی فاصله بسیاری است از آنچ...
31 خرداد 1392

برای پدرم دعا کنیم

دوستان گلم سلام مرسی از پیغام هایی که برام فرستاده بودید شمرنده همه شما عزیزانم هستم   واقعیتش پدر عزیزم در مدتی هست که در بستر بیماری افتاده و این روزها حالم اصلا خوش نیست دکترها گفتن باید عمل بشه ولی عملش خیلی سخته خودش از وجود بیماریش خبر نداره دلم داره میسوزه وقتی میبینم داره ذره ذره اب میشه و ما هم باید براش رول بازی کنیم تا روحیش رو از دست نده و با این هیولایی که تو وجودش ریشه زده مبارزه کنه تو رو به خدا برای پدرم دعا کنید
31 خرداد 1392

مادرم

  الفبایت چه آرام کنار هم نشسته اند مانند خودت صبور و مهربان.. تو را باید فرشته خواند تو آسمانی هستی زمین  تنها، منزل توست وقتی زیر پایت را با بهشت فرش میکنند دیگر چه حاجتی ست به توصیف من مادرم صدای تو  زیباترین سمفونی دنیاست و اشک چشمان همیشه نگرانت زلال تر از چشمه زمزم من یقین دارم تو از جنس ملائکی چرا که تو را با زمینیان هیچ صنمی نیست.. *************************************** دخترت نوشت: تنها عشق مانده ام بر کره خاکی کنارم بمان تا ابد و کنارت خواهم ماند تا دنیا دنیاست..   ...
31 خرداد 1392

بابا خیلی دوست دارم

پ مثل پدر.. پ مثل پشت پ مثل پناه د مثل دست پ مثل "پدر" پناه مثل دستهای "پدر" خانه ات آباد کجایی بابا که هرلحظه خاطراتت خیالت یادت اندوهی شده اند برای دل غریبم   ...
31 خرداد 1392

دلم بد جوری گرفته

بی حوصله نوشت:امروز جشن دختر خاله نسرین هستش.. همیشه آرزوی همچین روزی رو داشتیم یه روز نسرین خانوم  بزرگ بشه و بریم جشن عروسیش ..میدونم الان توی تالار همه سراغ منو میگیرن،سراغ شیطنت و خنده و شادی منو..ولی چه کنم دلم این روزا به شادی رضا نمیده.. توی جمع شاد دووم نمیارم..دلم بیشتر میگیره..منی که خودم یه پایه از ستون شادی تو همه جا بودم...اما انگار دنیا چشم دیدنمو نداشت.. فعلا یک هیچ به نفع تو دنیا..   ...
31 خرداد 1392
1